تو از كدوم قصّه ای كه خواستنت عادت نبودنت فاجعه بودنت امنیت
تو از كدوم سرزمین تو از كدوم هوایی كه از قبیله من یک آسمون جدایی
اهله هرجا كه باشی قاصده شكفتنی تویه بهت و دغدغه ناجیه قلبه منی
پاكیه آبی یا ابر نه خدا یا شبنمی قده آغوشه منی نه زیادی نه كمی
من رو با خودت ببر ای تو تكیه گاهه من خوب مثلِ تنه تو با تو همسفر شدن
من رو با خودت ببر من به رفتن قانعم خواستنی هر چی كه هست تو بخوای من قانعم

ای بویِ تو گرفته تنپوشه كهنه من چه خوبه با تو رفتن رفتن همیشه رفتن
چه خوبه مثلِ سایه همسفره تو بودن هم قدمه جاده ها تن به سفر سپردن
چی میشد شعره سفر بیته آخری نداشت عمره پوچه منو تو دم واپسین نداشت
آخره شعره سفر آخره عمره منه لحظه مردن من لحظه رسیدنه
منو با خودت ببر ای تو تكیه گاه من خوبه مثلِ تن تو با تو همسفر شدن
منو با خودت ببر من به رفتن قانعم خواستنی هر چی كه هست تو بخوای من قانعم